کار کردن

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب


شب بود من توی تاکسی نشسته بودم ماشین داشت حرکت میکرد کم کم سرعتش زیاد شدبهش گفتم:لطفا ارام تربرو میخوایی بکشیم ؟

جواب نداد سرعتش زیاد تر و زیاد تر شد داشتم کم کم میترسیدم زدم پشتش گفتم:ارام تر

سرش برگشت کاملا سرش چرخیده بود دندان های تیزی داشت

یک قرشی کرد و تا امدم که بپرم بیرون تصادف کردیم و میله ایی توی چشم هیولا رفت 

کار کردن...
ما را در سایت کار کردن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dasdanhaytarsnak بازدید : 62 تاريخ : جمعه 17 اسفند 1397 ساعت: 1:36